به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه شرق؛حسین عبدالهاشمپور در یادداشتی نوشت:
١- تبعیض به هر شکلش تلخ و بغضآور است؛ ازجمله اینکه چرا روز ملی شعر و روز ملی سینما داریم، اما روز ملی نقاشی، موسیقی، تئاتر، مجسمهسازی و... نداریم؟ این غیر از تبعیض و القای موردتوجهبودن دو گونه هنری، چه پیام دیگری دارد؟
٢- قبول که روز ملی فقط یک روز نمادین است و آنسان که برای شعر و سینما آورده چندانی نداشته، شاید برای سایر هنرها هم کارسازی شگفتآوری همراه نیاورد، اما درعینحال نمیتوان کتمان کرد که وقتی در تقویم رسمی برای یکی، دو هنر، روز ملی قائل میشویم و به باقی هنرها بهصورت آشکار بیاعتنایی شود، حس خوبی منتقل نمیشود.
٣- روز ملی هنر را پیشنهاد میکنم؛ گرامیداشت هنر و هنرمند؛ بنا بر آموزههای پارسی قرار بود هنرمندان قدر بینند و بر صدر نشینند، اما در این روزگاران به صدها بهانه از جمله گرداب روزمرگی و گرفتاریهایی که از مردم بالا میرود، هنرمندان بهخصوص آنها که جان در میانه گذاشتهاند، زود از یاد میروند؛ به گمانم چندان هم نمیتوان از مردم گلایه داشت، وقتی کار به جایی رسیده که در دیار فرنگ برای ابراز عشق به معشوق «روز ولنتاین» تعیین میکنند و در ایران هم برخی همان روز، به یاد اهدای یک شاخه رز سرخ میافتند؛ یعنی اینکه این نسیان غمانگیز، آموزهای معاصر است.
٤- تقویم ما لبریز از روزهایی است که مردم گاهی نمیدانند دقیقا باید چه چیزی را گرامی بدارند، آن وقت سهم هنر در این تقویم بهطور باور نکردنی ناچیز است؛ دو روز از همه ٣٦٥ روز!
شاید تقاضای گنجاندن روز ملی برای هریک از هنرها بهمثابه سنگ بزرگ باشد، اما بهحتم میتوان انتظار داشت یک روز بهطور خاص، «روز هنر» نامگذاری شود؛ شاید بهواسطه چنین روزی، فرصت ستایش برگزیدهترین خلقت آفرینش، همان که میخواندیم «هنر برتر از گوهر پدید آمد» پدید آید.
نظر شما